یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر ادرکنی
از آغاز تولد امام موسى بن جعغر(علیهما السلام) ، آثار عظمت و بزرگى در سیماى ملکوتى اش جلوه گر بود; چراکه هنوز به دنیا نیامده بود که امام صادق(علیه السلام) از چنین فرزندى خبر داد و به فرزند احمر درباره حمیده مادر امام کاظم(علیه السلام) فرمود:
«اى فرزند احمر، زود است که از او نوزادى به دنیا مى آید. میان او و پروردگار خویش، هیچ گونه حجاب و پرده اى نباشد.»
و در دوران کودکى دوست و دشمن را به حیرت و شگفتى وامى داشت. او گاهى
که در محضر پدر سخن مى گفت امام صادق(علیه السلام) در تأیید گفته و بیانات فرزند خود
مى فرمود:
«یا بُنَىَّ اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی جَعَلَکَ خَلَفاً مِنَ اْلآباءِ وَ سُرُوراً مِنَ اْلأَبْناءِ وَ عِوَضاً عَنِ اْلأَصْدِقاءِ».
و روز دیگرى به عیسى بن شلقان که مى خواست از محضر امام صادق(علیه السلام) درباره ابوالخطاب سؤالى بکند، حضرت در ابتدا فرمود:
«اى عیسى، چه چیز تو را مانع شد که فرزندم را ملاقات کنى و از او هر آنچه که مى خواهى بپرسى؟»
عیسى مى گوید:
«نزد عبد صالح (موسى بن جعفر) رفتم در حالى که در مکتب نشسته و بر لبانش اثر جوهر بود. تا مرا دید بدون هیچ مقدمه اى فرمود: اى عیسى، خداى تبارک و تعالى از پیامبران بر پیامبرى عهد و میثاق گرفت و هرگز از آن پیمان دست برنداشتند و از اوصیا و جانشینان نیز بر جانشینى آنان پیمان گرفت و به گروهى از مردم ایمان را به عنوان امانت سپرد و پس از مدتى آن را از آنان باز مى ستاند و ابوالخطاب از جمله کسانى بود که ایمانش عاریه و امانتى بود و پس از مدتى خداوند ایمان او را از او باز پس گرفت. گوید پس از شنیدن این سخن او را در آغوش گرفته و میان دو دیده اش را بوسیدم و گفتم; پدر و مادرم به فدایت، آنها فرزندانى هستند که از نظر پاکى و کمال، بعضى از بعضى دیگر گرفته شده و خداوند شنونده و داناست. سپس به محضر امام صادق(علیه السلام) برگشتم. امام به من فرمود: اى عیسى چه کردى؟ عرض کردم پدر و مادرم به فدایت، به دستور شما به حضورش رفتم، او ابتدا درباره ابوالخطاب به من خبر داد و هر چه که در نظر بود به من جواب داد. به خدا سوگند آنجا بود که پى بردم او صاحب این امر است. امام صادق فرمود: اى عیسى، این فرزندم را که دیدى اگر از تمام قرآن، از او مى پرسیدى همانا از روى آگاهى به تو جواب مى داد.»
محمد بن مسلم گوید:
«روزى ابوحنیفه به محضر امام صادق(علیه السلام) وارد شد و عرضه داشت: فرزندت موسى را دیدم که در مسجد نماز مى خواند و مردم نیز از مقابلش عبور مى کردند، در حالى که هیچ عکس العملى نشان نمى داد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: موسى را صدا کنید. و چون امام کاظم(علیه السلام) به حضور پدر رسید، آن حضرت
فرمود: ابوحنیفه مى گوید تو نماز مى خواندى و مردم از برابر تو عبور مى کردند و آنها را منع نمى کردى؟ گفت: آرى، پدر جان، آن کسى که من براى او نماز مى خواندم از آنهایى که از برابرم مى گذشتند به من نزدیکتر بود و خداوند
مى فرماید: و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم.
محمد بن مسلم مى گوید: همین که امام صادق(علیه السلام) این پاسخ را از فرزندش شنید او را به آغوش کشید و فرمود: پدر و مادرم فداى تو اى گنجینه رازها.
جملات و تعبیرهاى بسیار زیباى امام صادق(علیه السلام) درباره فرزندش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) نشانگر شخصیت بى مانند آن حضرت است; چرا که امام صادق(علیه السلام) از دوران کودکى پیوسته مردم را به فرزندش موسى بن جعفر، ارجاع مى داد و مى فرمود: «هذا وَصِىّ اْلأَوْصِیاء وَ عالِمُ عِلْمِ الْعُلَماء»; «این فرزندم جانشین اوصیا و عالم علم علما مى باشد.» و یا اینکه مى فرمود: «عَلَیْکُمْ بِهَذَا فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُکُمْ بَعْدِی».