سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میم.شین - اخبار حاج آقا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ساکت می گردد تا سلامت بماند و می پرسد تا بفهمد . [امام علی علیه السلام]
 

 
   

میم.شین - اخبار حاج آقا
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:18بازدید دیروز:5
 

میم.شین :: 86/3/12::  10:39 صبح

سلام به همه دوستان عزیز و عاشقان معارف ناب و ناگفته هایی ازمذهب شیعه

امروز میخوام یه مطلب جدید توی وبلاگ اضافه کنم.

ادامه تخلفات خلیفه! اول ابوبکر

حتما حتما تا ظهر میذارمش توی وبلاگش.

سعی کنید بخونیدش

یا علی مدد


میم.شین :: 86/3/8::  12:45 عصر

سلام

خیلی وقت بود قصد داشتم دوباره به زلف یار سرکشی کنم و قدری به اون رنگ و لعاب بدم. اما چه کار کنم که فرصت ندارم. آخه می دونید ما با کارهای روزمره و اشتغالات زندگی سرگرم شدیم.

بگذریم.

الان ایام حزن و اندوه آل الله،‏ ایام شهادت ملیکه ارض و سماء و بانوی عرشیان و فرشیان حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

بی مناسبت ندیدم که هر از گاهی بحث های عقیدتی مذهب حقه تشیع را مطرح کنم با سند و دلیل.

امید آنکه مشمول شفاعت و ترحم شفیعه محشر قرار گیریم.

یا علی مدد


میم.شین :: 86/3/8::  12:4 عصر

تخلفات خلیفه اول

 

برانگیختن خشم خدا

 

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمود:
«فاطمة بضعة منّی، فمن أغضبها أغضبنی؛»
[1]
«فاطمه پاره تن من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده است.»

همچنین فرمود :
«خدا از خشم فاطمه خشمگین و از خشنودی او خشنود می‌گردد.»
[2]
ولی در رفتاری که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با حضرت زهرا(علیها السلام) شد،
حرمت و حقوق ایشان رعایت نگردید و موجب رنجش و خشم شدید حضرت زهرا (علیها السلام) شد، تا این که شخصاً به مسجد رفت و از پس پرده، در جمع مهاجرین و انصار، نطق آتشینی ایراد فرمود و خطاب به ابوبکر و عمر عرضه داشت:
«شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا از پیامبر نشنیدید که فرمود: خشنودی فاطمه من و خشم فاطمه خشم من است؛
پس هر کس فاطمه، دختر مرا، دوست بدارد همانا مرا دوست داشته و هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است؟
هر دو گفتند: آری شنیدیم.
حضرت فرمود:
من خدا و فرشتگان او را گواه می‌گیرم که شما دو تن مرا خشمگین نمودید و مرا خشنود نساختید.
وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را ببینم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد... به خدا قسم ای ابوبکر، در هر نمازی که می‌خوانم تو را نفرین خواهم کرد.»

پس از این سخنان، ابوبکر به گریه افتاد(؟!) و به مردم گفت: من به این بیعت نیازی ندارم، استعفای مرا قبول کنید[3]؛
اما او نه تنها استعفای خود را ارج ننهاد که بر مواضع خود سرسختانه ایستادگی کرد و نه تنها حکومت را رها نکرد و فدک و میراث زهرا(علیهاالسلام) را پس نداد
که در آخر عُمر، حکومت را در دامان رفیقش عُمَر نهاد و او را نیز هم پیاله ظلم خویش گردانید!

یک برهان
حاکم در المستدرک علی الصحیحین[4] این حدیث را که «هر کس فاطمه را بیازارد خدای را آزرده است» نقل کرده و آن را صحیح السند دانسته است.
بخاری نیز نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است».
از طرفی در همان کتاب (صحیح بخاری) می‌خوانیم: «فاطمه بر ابوبکر خشم گرفت و بر این حال بود تا وفات کرد»؛[5]
بنابراین ابوبکر مورد خشم خدا و پیامبر اوست و هر کس چنین باشد...
پی نوشتها :
========
[1]- صحیح بخاری، ح 3437؛ مسند احمد، ح 18154 و 18155؛ سنن ترمذی، ح 4936؛ کنزالعمال، ح34222 و... .
[2] - اسد الغابة، ج 7، ش 7183، ص 219؛ الاصابة، ج 4، ص 378 مکتبة المثنی
بغداد؛ کنزالعمال، ح 34238 و... .
[3] - الامة و السیاسة، ج 1، ص 31، اعیان الشیعه، ج 1، ص 318.
[4] - ج 3، ص 154، دارالمعرفة.
[5] - تاریخ یعقوبی، ج 2، ایام ابی بکر، ص 127 و...


میم.شین :: 86/3/8::  11:56 صبح

حاصل باغ نبوت

تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت
کعبه ، ویران شد ، حرم از سوز صاحبخانه سوخت
شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه
شد چنان ، کز دود آهش سینه ی کاشانه سوخت
آتشی در بیت معمور ولایت شعله زد
تا ابد ز آن شعله ، هر معمور و هر ویرانه سوخت

آه از آن پیمان شکن کز کینه ی خم غدیر
آتشی افروخت تا هم خمّ و هم خمخانه سوخت
لیلی حُسن قدَم چون سوخت از سَر تا قَدَم
همچو مجنون ، عقل رهبر را دل دیوانه ، سوخت
گلشن فرّخ فر توحید ، آن دم شد تباه
کز سُموم شرک ، آن شاخ گل فرزانه سوخت
گنج علم و معرفت ، شد طعمه ی اَفعی صفت
تا که از بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت
حاصل باغ نبوت ، رفت بر باد فنا
خرمنی در آرزوی خام آب و دانه، سوخت
کرکس دون ، پنجه زد بر روی طاووس اَزل
عالَمی از حسرت آن جلوه ی مستانه سوخت
آتشی ،آتش پرستی ، در جهان افروخته
خرمن اسلام و دین را ، تا قیامت سوخته

آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی (مفتقر


میم.شین :: 86/3/3::  4:8 عصر

السلام علیکِ یا زینب کبری، السلام علیکِ یا بنت رسول الله، السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (سلام الله)

ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد.


میم.شین :: 86/1/18::  2:40 عصر

هفدهم ربیع الاول، سالروز ولادت با سعادت فرخ لقای عالم لاهوت، حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) و پشوای بزرگ مذهب جعفری، حضرت امام صادق (علیه السلام) خجسته باد.

نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان فرستاد. شاخه های مهربان درختان، گونه به رنگ فلق ساییدند. آبشاری از نور، خنده های شادمان خورشید را به زمینیان بخشید و جوشش از شکوه آسمان را در بر گرفت. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کردند و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش بود تبریک گفتند. یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی.

جاری شور و سرور، در کوچه های خلوت مکه، حکایتی تازه داشت و باد در گوش بلندترین نخل ها از پیش، خبر می برد و مژدگانی می گرفت. کنگره های کاخ ستم لرزیدند. دریاچه های کفر خشک شدند. آتشکده های الحاد به سردی گراییدند و آغوش اسلام به مولود خجسته خود مباهات کرد. محمّد آمد! ثمره خلقت آمد! پیامبر مهر به سرای دنیا خوش آمد!

ای بهار آفرینش! ای سبب خلقت! ای دستاویز هستی! مقدمت گلباران! ای آفتاب فروزان ادیان الهی! ای آخرین فرستاده حق به سوی بشر! کعبه از آمدنت در شادی است و آسمان مکه همراز شب های تنهایی خود را یافته است. شیشه کفر شکسته و خبر آمدنت در گوش ادیان و اعصار طنین انداخته است. قدومت مبارک ای پیام آور صلح و دوستی! ای تو که از حق آمدی و به حق برانگیخته شدی. آفتاب جهان فروز و عالم تاب توحید هستی که برف ظلم را آب کرده و نوید بهار می دهی! نامت بلند و دینت پاینده باد!


میم.شین :: 85/12/28::  9:36 صبح

ای آشنای غریب

ای عصمت هشتم! کوچه های نیشابور، هنوز بوی کلام عطرآگین تو را دارد.هر روز که خورشید خراسان، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد؛ همان وتری که هر روز، به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.

 

هوای صحن و سرای تو، پُر از زمزمه است و آسمان آکنده از ذرات لطیف حضوری است که چهره زائران خسته را می نوازد. در بارگاه تو، هیچ کس غریب نیست. سلام بر تو ای آشنای غریب! سلام بر تو، که توس، با آمدنت مدینه ایمان شد. و ما هر روز، در «مشهد» عاشقان، نگاهمان را به نگاه تو پیوند می زنیم.

هر سحر، به کوچه های ایوان نگاه روشنت کوچ می کنیم و چون پرنده ای غریب، به گوشه حَرَمت پناه می بریم.

هر روز، در سایه سار مزارت مویه کنان، شانه های خسته مان را می لرزانیم.

هر شب، فانوس اشک هامان را روشن می کنیم و دست های عاطفه مان را به دامان پر مهر و محبت تو می آویزیم.

و انگور، زهر آگین است ...

مقابل هم نشسته اند؛ یک سو نهایت نفرت و دیگر سوی، نهایت مهربانی!

مأمون، سرا پا کینه و امام سرا پا کَرم. برقی شوم، در نگاه مأمون موج می زند و چشم های گستاخش، پرده از راز مخوف درونش بر می دارند! و چشم های نجیب امام، سر به زیر و محجوب و آگاه از اسرار نهانی مأمون!

مقابل هم نشسته اند؛ یکی از تبار پست ترین زمینیان و دیگری از نسل پاک ترینِ آسمانیان. مقابل هم نشسته اند؛ یکی بنده بی چون و چرای شیطان و دیگری همسایه دیوار به دیوار خدا. ثانیه ها، لنگ لنگان قدم بر می دارند، ضربان زمان، کند شده و نفس هایش به شماره افتاده؛ حتّی هوا هم احساس خفگی می کند.

دستی پیش میرود. دستی که قرار است روسیاهی خود را بر اوراق تاریخ بنگارد. دست خوب می داند که انگور، زهرآگین است. نگاه امام گذشته ها را مرور میکند ...

نگاه امام علیه السلام زایر کوچه پس کوچه های مدینه میشود.

نگاه امام، به طواف یک در سوخته میرود.

نگاه امام، به در خانه کریم اهل بیت علیه السلام میرود.

نگاه امام در غربت، مدینه را میجوید.

و امام همچنان آرام است.

لحظه ها می ایستند. صدای مویه ملایک بلندتر  می شود.

دست، خوشه انگور را به سمت امام درار میکند. دست بی شرمانه مرگ را به امام تعارف می کند:

"بفرمایید ... یابن الحسن از این انگور میل کنید." و رضا (ع) تبسمی تلخ بر لب می نشاند و ...

 

شبکه امام رضا علیه السلام: http://www.imamreza.net/per/index.php


میم.شین :: 85/12/28::  9:35 صبح

امام رضا علیه السلام سجده کردن بر معبود را نزدیک ترین حالت بنده میداند و می فرمایند:

«نزدیک ترین حالت بنده به خداوند متعال، در حال سجده است و این همان قول خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: سجده کن و نزدیک شو. »

هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود. مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.»

امام رضا (ع) در ماه ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم (ع) در سن ۳۵ سالگی به امامت رسید. امام رضا (ع) در طی بیست سال دوران امامت خود با سه خلیفه عباسی هم عصر بود:
۱- هارون الرشید به مدت۲ سال
۲- امین به مدت ۵  سال
۳- مأمون به مدت۱۳ سال
بیشتر دوران امامت امام رضا (ع) در زمان خلافت مأمون بود. مأمون که یکی از مکارترین و زیرک ترین خلفای عباسی به شمار می آمد. پس از قتل برادرش امین و به دست گرفتن قدرت، مرو را مرکز حکومت خود قرار داد و با بهره گیری از هوش وزیر خود فضل بن سهل پایه های حکومت خود را مستحکم کرد.
انـگیزه هاى سیاسى مانند: جذب ایرانیان، سرکوب نهضتها و قیامهاى علویان، مشروع جـلـوه دادن حـکومت خود، مأمون را وادار کرد به امام پیشنهاد ولایتعهدی دهد ولی از این روى، امام رضـا (ع) از پـذیرش پیشنهاد مأمون سرباز مى زد. به هر حال امام رضا (ع) درنهایت، ولایت عهدی را با قید شرایطی پذیرفت. پس از مراسم بیعت اجبارى، در حضور مردم و دیگران فرمود:

لـنـا عـلیکم حق برسول الله و لکم علینا به حق فاذا انتم ادیتم الینا ذلک وجب علینا الحق لکم. مـا اهـل بیت، به واسطه رسول خدا (ص) بر شما مردم حقى داریم، شما نیز بر ما حقى داریـد وقتى که شما حق ما را به ما دادید، بر ما لازم است که حقوق شما را رعایت کنیم. (بحارالانوار جلد 146)
اگر چه این پیشنهاد رنگ تهدید و اجبار نیز گرفته بود. مسئله ولایتعهدی با تلاش های امام برای افشاگری همراه بود و شرط اصلی دخالت نکردن در عزل و نصب ها که همان شریک نبودن در حکومت جائر زمان برای حضرت محسوب می شد، نیز به همین منظور بود و امام بدین ترتیب توطئه های مأمون را یکی پس از دیگری خنثی می کرد و کار بدانجا رسید که عرصه بر مأمون تنگ شد و امام رضا (ع) را بزرگترین خطر جدی برای بقای حکومت خود می دانست و وقتی دریافت عوام فریبی های او در اعلام ولیعهدی امام رضا (ع) نیز کارگشا نیست، چاره ای جز به شهادت رساندن امام (ع) برای خود ندید.

سرانجام خورشید فروزان وجود امام (ع) در روز ۲۹  صفر سال ۲۰۳  ق. غروبی سرخ را به مشرق ایمان نشست و بار دیگر سیاست مزورانه عباسی تن به شکست داد.


میم.شین :: 85/12/28::  9:32 صبح

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک! تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی از مشرق دلها برآمدی.

ای کامل ترین آفریده و ای بهانه آفرینش، هجران تو هستی را به تب و تاب انداخته است و چوبه تابوت فراقت، بر شانه های آسمان سنگینی می کند که این گونه پیشانی در چین و چروک ابرهای پر باران کشیده است.

گهواره زمین و روانداز آسمان، خالی شدن بستر خود را از دُردانه هستی باور ندارد و مانند دل غم گرفته رهروانت، اندوهگین است. شعله های غم، از خارزار پر التهاب زمانه سر می کشد. فرشتگان به سوگ نشسته اند و قیامت اندوه به پا شده است و اکنون، آسمان تب دار غروب جان گداز توست.

 اما در این پاییز هیچ پرچمی همانند پرچمی که تو برافراشتی به اهتزار درنیامده است. نامت در جاری همه اعصار، جاودانه شده است. ای رسول مطهر خدا! تو رفتی و اهل بیت گرامی ات اسیر کینه ها و ستمکاری ها شدند. نامردمان، حسن علیه السلام، آن سید جوانان اهل بهشت، آن خلق نیکوی محمدی، آن اسطوره صبر و بندگی را با جگری تفتیده از نامهربانی دشمن خانگی اش، شهد شهادت نوشاندند و باز هم مدینه را خاک سیاه اندوه فرا گرفت و دوباره گرد و غبار غم بر دیوارهای گلین خانه نشست. عرشیان همه در سوگ فرزند زهرا سلام الله علیها می نالند و یکدیگر را در این اندوه سترگ تسلی می دهند و سلام می دهند به آن تنهاترین سردار منظومه غربت، به آن روح سبز و جاری بخشندگی و بردباری، کریم آل طاها (ع).

و سلام ما بر تو! ای رسول وحی و پیامبر نیکی و خاندان پاکت، ای قلب عالم امکان و ای برگزیده حق!


میم.شین :: 85/12/10::  12:53 عصر

دوستان سلام

این روزها مصادف است با شهادت مردی بزرگ از صحابه رسول خدا و امیر المومنین عمار به حق ولیی از اولیاء و وصیی از اوصیاء الهی بود او از سلمان های روزگار بود هرچند سلمان نیزدر زمانش می زیست.

الهنا

به حرمت عمار یاسر ما در زمره متمسکین به ولایت امیر المومنین و اولاد کرامش قرار بده.

اشاره:

 

عمّار یاسر، فرزند جوان آنها از بزرگان‌ اصحاب‌ رسول‌ الله‌ و أمیرالمؤمنین‌ علیهما الصّلوة‌ و السّلام‌ بود. و از کبار فقهاء و زهّاد، و أهل‌ بصیرت‌ و ولایت‌ بود. و ضمیری‌ روشن‌، و قلبی‌ تابناک‌، و فکری‌ عمیق‌، و اندیشه‌ای‌ استوار، و روشی‌ متین‌، و حزمی‌ صحیح‌ و راستین‌ داشت‌. پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه، ملازم رکاب او شد و در تمام غزوه ها و برخى از سریه ها شرکت جست.

 رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ درباره‌ او فرمود: عَمَّارٌ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَمَّارٍ حَیْثُ کَانَ. تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ.

 «عمّار با حقّ است‌، و حقّ با عمّار است‌ هر جا که‌ عمّار بوده‌ باشد. عمّار را گروه‌ ستمگر می ‌کشند.»

 و از «صحیح‌ بُخاریّ» نقل‌ است‌ که‌: در وقت‌ ساختن‌ مسجد پیغمبر صلّی‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌، عمّار دو برابر دیگران‌ سنگ‌ حمل‌ می‌نمود؛ یکی‌ از برای‌ خود، و یکی‌ از برای‌ رسول‌ الله‌. رسول‌ خدا گرد و غبار از روی‌ عمّار می‌سترد و میفرمود‌:

 وَیْحَ عَمَّارٍ! تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ؛ یَدْعُوهُمْ إلَی‌ الْجَنَّةِ، وَ یَدْعُونَهُ إلَی‌النَّارِ. [منتهی‌ الآمال، ج 1 ]

 «ای‌ دریغا بر عمّار! که‌ او را طائفه‌ ستمکار می ‌کشند. او ایشان‌ را به‌ سوی‌ بهشت‌ میخواند و آنها وی‌ را به‌ سوی‌ آتش‌.»

و همچنین‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ درباره ایشان فرمود:

 أَبْشِرْ یَا أَبَا الْیَقْظَانِ! فَإنَّکَ أَخُو عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی‌ دِیَانَتِهِ، وَ مِنْ أَفَاضِلِ أَهْلِ وِلاَیَتِهِ، وَ مِنَ الْمَقْتُولِینَ فِی‌ مَحَبَّتِهِ! تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ. وَ ءَاخِرُ زَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا ضَیَاحٌ مِنَ اللَبَنِ! [سفینة‌ البحار]

 «ای‌ أبویقظان‌! بشارت‌ باد ترا! چون‌ تو برادر علی‌ علیه‌ السّلام‌ می ‌باشی‌ در دیانتش‌، و از افاضل‌ اهل‌ ولایت‌ او هستی‌، و از کشته‌شدگان‌ در راه‌ محبّت‌ او هستی‌! تو را گروه‌ ظالم‌ می‌کشند. و آخرین‌ غذائی‌ که‌ در وقت‌ شهادت‌ از دنیا نصیب‌ داری‌، شیری‌ است‌ که‌ با آب‌ مخلوط‌ شده‌ است‌!»

 

شهادت عمّار در واقعه‌ صفّین‌

در معرکه‌ صفّین در سال 37 هجری ‌، عمّار بن‌ یاسر به‌ نزد حضرت‌ آمد و عرض‌ کرد: «ای‌ برادر رسول‌ خدا! آیا تو به‌ من‌ اذن‌ میدهی‌ در جنگ‌ کردن‌؟!»

حضرت‌ فرمود: «قدری‌ صبر کن‌، خدایت‌ رحمت‌ کند!»

ساعتی‌ گذشت‌، عمّار به‌ نزد حضرت‌ آمد و آن‌ عبارت‌ را تکرار کرد. حضرت‌ هم‌ همان‌ جواب‌ را اعاده‌ فرمود.

برای‌ بار سوّم‌ عمّار تقاضای‌ جنگ‌ نمود.

أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ گریست‌. عمّار به‌ او نظری‌ نمود و گفت‌: ای‌ أمیرالمؤمنین‌! امروز روزی‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ برای‌ من‌ توصیف‌ کرده‌ است‌!

أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ عمّار را در آغوش‌ مهر خود فشرد، و با او وداع‌ کرد. و پس‌ از آن‌ گفت‌: ای‌ أبویقظان‌! خداوند از طرف‌ خودش‌ و از طرف‌ پیغمبرت‌، ترا جزای‌ خیر دهد! خوب‌ برادری‌ بودی‌! و خوب‌ رفیق‌ و همنشینی‌ بودی‌! و سپس‌ گریه‌ کرد، و عمّار هم‌ گریه‌ کرد. و آنگاه‌ به‌ میدان‌ رفت‌.

هنگام جنگ عمار میگفت‌: «سوگند به‌ خدا اگر سپاهیان‌ معاویه‌ ما را با شمشیرهایشان‌ بزنند، و بر ما غالب‌ شوند بطوریکه‌ ما را عقب‌ زنند تا از این‌ زمین‌ صفّین‌ به‌ نخلستانهای‌ مدینه‌ برسیم‌، ما یقین‌ داریم‌ که‌: ما بر حقّیم‌ و آنان‌ بر باطل‌.»

عمّار در آنحال‌ نود و چهار سال‌ داشت‌. پس‌ از مبارزه‌ و جنگی‌ که‌ بین‌ او و دشمن‌ درگرفت‌، أبوعادیَة‌ نیزه‌ای‌ به‌ پهلویش‌ زد و عمّار بیفتاد.

أبوالبختری‌ میگوید: قبل از شهادت، ظرف‌ شیری‌ را برای‌ او آوردند، عمّار بخندید و گفت‌: رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ به‌ من‌ فرمود‌: «آخرین‌ آشامیدنی‌ که‌ از دنیا می ‌آشامی‌، شیری‌ است‌ که‌ با آب‌ ممزوج‌ شده‌ است‌؛ و سپس‌ خواهی‌ مرد.»

 چون‌ با نیزة‌ أبوعادیه‌، عمّار بروی‌ زمین‌ افتاد، ابن‌ جوی‌ السَّکْسَکی‌ برجست‌ و رأس‌ مبارکش‌ را برید. این‌ دو نفر ملعون نزد معاویه‌ آمدند، و هر کدام‌ افتخار قتل‌ عمّار را به‌ خود نسبت‌ میدادند. عمرو بن‌ عاص‌ لعین‌ گفت‌:

«قسم‌ به‌ خدا این‌ دو نفر نزاعی‌ با هم‌ ندارند، مگر در سبقت‌ به‌ آتش‌.»

چون‌ شب‌ تار آسمان‌ را پوشید، خود أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ در میان‌ کشتگان‌ گردش‌ کرد؛ تا عمّار را در میان‌ آنها یافت‌ که‌ بروی‌ زمین‌ افتاده‌ است‌. در کنار او نشست‌، و بر او گریست‌، و در سوگ‌ او با حزن خواند:

ای‌ مرگ‌! تا کی‌ و تا چه‌ اندازه‌ این‌ جدائی‌ را از روی‌ دشمنی‌ با من‌ میکنی‌؟! تو که‌ برای‌ من‌ یک‌ دوست‌ از دوستان‌ دوست‌ من؛‌ پیغمبر، باقی‌ نگذاشتی‌! و ما به‌ سوی‌ خدا باز میگردیم‌. آن‌ مردی‌ که‌ از کشته‌ شدن‌ عمّار مصیبت‌ زده‌ نباشد، از اسلام‌ هیچ‌ بهره‌ای‌ ندارد. بهشت نه یک بار بلکه بارها بر عمار واجب شده است. آنگاه‌ بر عمّار نماز بجای‌ آورد.


<      1   2   3   4   5   >>   >

:: RSS ::
::پیوندهای روزانه::
ابوطالب مظلوم تاریخ [170]
حوزه نیوز (پایگاه رسمی مرکز خبر حوزه) [204]
پایگاه مرجع فقید شیعه آیت الله العظمی فاضل لنکرانی [53]
مرکز انجمنهای اعتقادی [123]
پایگاه عالم جلیل القدر سید شرف الدین [116]
خبرگزاری فارس [143]
پایگاه فارغ التحصیلان مرکز جهانی علوم اسلامی [144]
پایگاه مرجع فقید آیت الله تبریزی [73]
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سیستانی [69]
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله میلانی [108]
هفته نامه خبری افق حوزه [87]
فهرست برخی از آژانس های خبری خارجی [115]
[آرشیو(12)]

::تعداد کل بازدیدها::

67250

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::درباره من::
میم.شین - اخبار حاج آقا
میم.شین
بگذریم
::لوگوی من::
میم.شین - اخبار حاج آقا
::لوگوی دوستان::






















::لینک دوستان::
شاید سخن حق
تعقل و تفکر
::وضعیت من در یاهو::
::فهرست موضوعی یادداشت ها::
::آرشیو::
::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو
::اشتراک::
 
 
     
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میم.شین - اخبار حاج آقا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

This free script provided by webloger site

سفارش تبلیغ
صبا ویژن